اي غزل، دخت ترانهگيس طلا! پنجه آفتابمن شب آلوده ترينمتن تاريکم و درياب
من و آشتي بده با نورتوي اين حادثه بازارپيرهن دريا تنم کنسر بزن از سر ديوار
سرخوش از عطر عبورتداغ داغم از حضورتبيبي هزار ستارهمن و پيدا کن تو نورت
فصل گل دادن مهتابرو تن برکه پيرهپيش برق اون نگاهتحتي خورشيدم حقيره
من و گم نکن نو اين شبسايه ها رو شعله ور کنواسه همخوني آوازحنجره ها رو خبر کن
سلام خدا بيامرزتشون روحشون شادددددددددد آپم بياين منت ميذارين يا حق