• وبلاگ : خاكسترينه
  • يادداشت : ايليا نامه
  • نظرات : 2 خصوصي ، 89 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    به نام عشق ..سلام دوست عزيز ..نوشته زيباي بود مثل هميشه...من به روزم دوباره..منتظرم...آزاد و رها بودم در دام تو افتادم
    صيدم گه به صيادم کاشانه ي دل دادم
    اي صياد نگهي به اين صيد نگون بخت بيانداز تا بفهمم که چرا دل به تو دادم
    نمي دونم هميشه كم مي يارم برايه حرفايي كه از ته قلبمه متنتو خيلي وقته خوندم اما كلمه اي پيدا نكردم كه بخوام احساسم و بيان كنم ... هميشه خوش باشي .

    سلام

    قبل از شهادت امپراطور، ايشان دفتري را در اختيار من گذاشتند که حاوي مطالب نانوشته بسياري است و ايشان خواستند تا هرچند روز يکبار يکي از اين مطالب را برايتان در سرزمين آبهاي هميشه آبي بخوانم و ضمنا اگر متني داشتيد ميتوانيد به آدرس من و يا سزار بفرستيد هر دو را ميخوانم و در سرزمين آبهاي هميشه آبي مينويسم و اين خواسته امپراطور شهيدمان است.حضور شما او را خوشحال و مرا براي انجام خواسته ايشان دلگرم ميکند.

    در ضمن وصيتنامه ايشان در روز پنجشنبه در سرزمين آبهاي هميشه آبي خوانده ميشودو اميدوارم که شما باز هم با آمدنتان مرا دلگرم کنيد.

    اکنون من خود پر از دردم امابا آمدن شما اين درد قابل تحمل تر خواهد بود.

    بهار رضازاده

    + كتيبه 

    نمي دانم چرا از راه انسانها شدم دور

    گهي را با ملائک گه به شيطان گشته ام جور

    تمام روز را يارب کنان در آسمانم

    به شب دزد ستاره مي شوم در کهکشانم

    درود بر شما ... منو كه يادتون مياد ?

    خطاب به مسببين جنايتها ي امثال سقوط هواپيماها ..........عاشقان سرشکسته گذشتند، شرم‌سار ترانه‌هاي بي‌هنگام خويش. و کوچه‌ها بي‌زمزمه ماند و صداي پا. سربازان شکسته گذشتند، خسته بر اسبان تشريح، و لَتّه‌هاي بي‌رنگ ِ غروري نگون‌سار بر نيزه‌هاي شان. تو را چه سود فخر به فلک بَر فروختن هنگامي که هر غبار راه ِ لعنت‌شده نفرين‌ات مي‌کند؟ تو را چه سود از باغ و درخت که با ياس‌ها به داس سخن گفته‌اي.!!! آن‌جا که قدم برنهاده باشي. گياه از رستن تن مي‌زند چرا که تو... تقواي خاک و آب را هرگز باور نداشتي.!! فغان! که سرگذشت ما. سرود بي‌اعتقاد سربازان تو بود که از فتح قلعه‌ي روسپيان بازمي‌آمدند.!! باش تا نفرين دوزخ از تو چه سازد، که مادران سياه‌پوش/ ــ داغ‌داران زيباترين فرزندان آفتاب و باد ــ هنوز از سجاده‌ها سر برنگرفته‌اند! .. شادروان احمد شاملو .

    پاسخ

    شما را خوب در خاطر دارم ؛ دوستي دور از وطن كه ماههاست در بيان آراي خويش قلم‌زني مي‌نمايد ؛ اما دوست عزيز ، مدتهاست حناي آنانيكه بر خنكاي راحتي و آسايش در فرسنگهاي دور از كشور عزيزمان يله داده‌اند و براي ما و مردم ما نسخه‌هاي مغرضانه و مغرورانه مي‌پيچند ، رنگي ندارد ؛ شما در هپروت سياه‌نمايي و توهم دموكراسي‌خواهي خود غرق بمانيد تا ما حماسه‌هاي عشق و دلدادگي به دين و ميهن بيافرينيم ...
    سلام . روحش هميشه شاد و قرين رحمت.

    سلام:
    .وبلاگ جالبي داري دو ست عزيز سايت تازه تا سيس تهران باکس براي پيشرفت احتياج به پشتيباني شما داره پيشاپيش از حمايتتون متشکريم

    نمي دانم چه بگويم ... كلمات را فراموش كردم و مي دانم روزي خود را فراموش خواهم كرد ...

    اي غزل، دخت ترانه
    گيس طلا! پنجه آفتاب
    من شب آلوده ترينم
    تن تاريکم و درياب

    من و آشتي بده با نور
    توي اين حادثه بازار
    پيرهن دريا تنم کن
    سر بزن از سر ديوار

    سرخوش از عطر عبورت
    داغ داغم از حضورت
    بي‌بي هزار ستاره
    من و پيدا کن تو نورت

    فصل گل دادن مهتاب
    رو تن برکه پيره
    پيش برق اون نگاهت
    حتي خورشيدم حقيره

    من و گم نکن نو اين شب
    سايه ها رو شعله ور کن
    واسه همخوني آواز
    حنجره ها رو خبر کن

    سرخوش از عطر عبورت
    داغ داغم از حضورت
    بي‌بي هزار ستاره
    من و پيدا کن تو نورت



    سلام خدا بيامرزتشون روحشون شادددددددددد آپم بياين منت ميذارين يا حق

    سلام دوست عزيز و قديميم خوبي؟ يادش گرامي و روحش همواره شاد باد .... خوشحال خواهم شد حضورت را ...
    + كتيبه 

    الهي!

    به عنايت ازلي،تخم هدايت كاشتي،

    به رسالت انبيا آب دادي،

    به معنويت و توفيق پروردي،به‏نظر خود به‏برآوردي!

    خداوندا!

    سزد كه اكنون سموم قهر از آن بازداري!

    وكشته عنايت ازلي را به رعايت ابدي مدد كني!

    + مهلا 
    و خون پاكش در فراق قلمت مي سوزد و چه زيبا مينويسد قلمت درفراق يار با چنين جوهري
     <      1   2   3   4   5    >>    >