سلام گلم همنفسم ممنون که س زدي شاد باشي...امشب از آسمان ديده تو روي شعرم ستاره مي بارد در سكوت سپيد كاغذ ها پنجه هايم جرقه مي كارد
شعر ديوانه تب آلودم شرمگين از شيار خواهش ها پيكرش را دوباره مي سوزد عطش جاودان آتش ها
آري آغاز دوست داشتن است گرچه پايان راه ناپيداست من به پايان دگر نينديشم كه همين دوست داشتن زيباست