• وبلاگ : خاكسترينه
  • يادداشت : نيمه خفته
  • نظرات : 8 خصوصي ، 100 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    زمين عاشقانه از درد سخن گفت،

    انگار با درد در فاصله اي از زمان،

    شايد سکوتي از هزار هزار لحظه فرياد،

    گره مي خورد که چونين کوهها برخاستند،

    آب در آيينه هستي

    از آسمان غزلي تازه سرود و ابرها نوشتند

    درد را با خامه نيلي در قهقراي دلشان،

    با باد رفتند و يکروز گريستند،

    سايه اي ماندند، تا حايلي باشند نور را، که بگويند از او...


    بازم ممنونم كه هنوز منو فراموش نكردي .......