• وبلاگ : خاكسترينه
  • يادداشت : درد همدردي
  • نظرات : 3 خصوصي ، 155 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ( تقديم به تو عزيزخاكسترينه)

    كلامي و سلامي آمد از دور

    يكي آمد زدر سر تا به پا نور

    همه و مهر و صفا در چهره او

    همه جان چون گلي شاداب و خوش بو

    گمان كردم كه نام او بهار است

    كه با عطر گل اينچون همجوار است

    و يا شايد كه تابستان رسيده

    شعاع نور از بستان رسيده

    ولي ديدم فرشته سيرتي صورت بغايت

    نشاني آدمي در آن نهايت

    محبت ، مهرباني در كلامش

    گهي دستش به مهر و گه زبانش