با من منشينيد که ديوانه امشب !
ترسم که سرکوي تو را سيل بگيرد
اي بي خبر از گريه مستانه ام امشب
يک جرعه آن مست کند هر دو جهان را
چيزي که لبت ريخت به پيمانه ام امشب !