سلام

كجايي؟؟؟‏چرا نه آپديت ميكني نه سر ميزني ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بابا دلمون تنگيده واست

خسته و غم زده با زمزمه اي حزن آلود
شب فرو مي خزد از بام كبود
تازه بند آمده باران و نسيمي نمناك
مي تراود ز دل سرد شبانگاه خموش
شمع افسرده ماه از پس آن ابر سياه
گاه مي خندد و مي تابد از اندوهي س رد
خنده اي غم زده چون خنده درد
تابشي خسته و بي رنگ و تباه
چون نگاهي كه در آن موج زند سايه نرگ
سوزناك از دل ويران درختان خموش
مي رسد گاه يكي نغمه آشفته به گوش
نغمه اي گم شده از سينه نايي موهوم
بانگي آواره و شوم
مي كشد مرغ شباهنگ خروش
مي رود ابر و يكي سايه انبوه و سياه
نرم وخاموش فرو مي خزد از گوشه بام
آه دردي ست در آن اختر لرزنده كه گاه
كورسو مي زند و مي شود از ديده نهان
وز نهيب نفس تيره شام
مي كشد مرغ شباهنگ فغان
آه اي مرغ شباهنگ خموش
بس كن اين بانگ و خروش
بشكن اين ناله پرسوز و گداز
بشكن اين ناله كه آن مايه ناز
تازه رفته ست به خواب
آري اي مرغك اندوه پرست
بس كن اين شور و شتاب
بس كن اين زمزمه او بيماراست

سلام

ميگن نازي چرا اين همه از غم ميگي

از تنهايي و دل پريشوني ميگي

ميگم مگه دروغ ميگم

هر چي كه هست عين حقيقت

مثل خود تو ، پر از واقعيت

ميگي من ؟ منو دروغ...

دوباره دستهايت برايم نور مي آورد//دوباره ديدنت را نذر کرده بودم//مي آيي و من اين مجال را مي يابم باز هم عاشقت شوم//بانو!! مگذار اينبار چراغ عشقمان کم نور شود//بگذار ستاره ها باز هم در چشمانت برقصند// من تنهاييم را ديگر دوست ندارم//من ديگر شوقي براي انتظار ندارم//اينجا پشت همه ناهمربانيها باز هم دلخوش به تو مانده ام و من نميدانم چگونه تو را ستاره کنم//بانو..........دير است..................برگرد....من هم برگشتم و آپم يا حق...........لينكمو هم برداشتي..........................دلم شكست.......

از من بگيريد که مي خورده ام امشب

با من منشينيد که ديوانه امشب !

ترسم که سرکوي تو را سيل بگيرد

اي بي خبر از گريه مستانه ام امشب

يک جرعه آن مست کند هر دو جهان را

چيزي که لبت ريخت به پيمانه ام امشب !

سلام !

سلام دوست باراني

دير كردم ميدونم/من رو ببخش دوست خوبم. آره به حال خودت باشي خوب ميشي . مطمئن باش