وبلاگ :
خاكسترينه
يادداشت :
عروج عاشقي
نظرات :
7
خصوصي ،
116
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
خانوم سيب
نشسته براي خودش محمد را تصور ميکند و اسلام را تصور ميکند. ميگويد اسلام دين خشونت است. درکي از عشق ندارد. عشق ممنوع را برنميتابد. يک سر سوزن هم احتمال نميدهد داستان جور ديگري باشد. حالا بيا برايش بگو يحيا ميگويد از مجاهد اين را شنيده. مجاهد هم خودش از پسر عباس شنيده. او هم از خود محمد که گفته «هر کس دل باخت و دامان نگاه داشت و نهان کرد و شکيبايي گزيد، آنگه مرد، کشتهي راه يزدان است.» باور نميکند. ميگويد از خودت درآوردهاي.