سلام خاکسترينه عزيز..چه مطلب زيبايي در مورد مادر نوشته بودي...واقعا لذت بردم...موفق و پايدار باشيد..تا بعد..
سلام بر قشنگ ترين خاكسترينه كه ابي ها در برابرش شرمنده شده .....مهربونم ارزوي قلبي من بهروزي توست ....ارزومند ارزوهاي قشنگ تو
التماس دعا....يا حق
سلام.....راستش مطالبتو خوندم خيلي لذت بردم.....خيلي زيبا و با احساس نوشتي.......
اميدوارم هميشه قلمت سبز باشه.....و احساست آسموني باشه تا بتوني بازم بهترينها رو بنويسي ....
خوشحال ميشم به خلوت شبهاي من هم سر بزني ........
سلام عريزم
ممنون از حضور هميشه سبز و بهار ي شما
ممنون از لطف شما سعي مي كنم حال و هواي نوتهامو شادتر كنم
شاد و پيروز باشي
پنجره را به پهناي جهان مي گشايم
جاده تهي است...درخت گرانبار شب است
ساقه نمي لرزد
آب از رفتن خسته است
تو نيستي نوسان نيست
تو نيستي و طپيدن گردابي است
تو نيستي و غريو رودها گويا نيست
و دره ها ناخواناست
مي آيي شب از چهره ها برمي خيزد
راز از هستي مي پرد
مي روي چمن تاريک مي شود
جوشش چشمه مي شکند
چشمانت را ميبندي
ابهام به علف ميپيچد
سيماي تو مي وزد و آب بيدار ميشود
مي گذري و آئينه نفس ميکشد
اما جاده تهي است
تو باز نخواهي گشت
چه زيبا مينگاري درد روحهاي هجران كشيده را... كه بايد خود درد كشيده باشي...