يه گل هزار تا گلدون ! يه غزل صد تا غزلخون
توي سرسراي آواز اين همه حنجره مهمون
بيا از آينه رد شيم ‚ بيا پرواز رو بلد شيم
بيا بارون رو بفهميم ! حريف اين شب بد شيم
بيا تا آخر فرياد ! بيا تا طلوع شن باد
بيا تا يه ريتم تازه ! بيا تا ترانه ي شاد
بيا تا تكرار جنون ! بيا تا يخ بستن خون
بيا تا بن بست نفس ! بيا تا سقف بي ستون
بيا ! بيا ! تا وابشن پلكاي مات پنجره
مي خوام تو رو داد بزنم تا سرطان حنجره
بيا تا دوباره ديدن ! تا سر قله دويدن
نوبت خوندن نور ‚ ديگه بسه اين شنيدن
بيا تا رقص دوباره ! بيا تا مرز ستاره
بيا تا چشمه ي خورشيد ! بيا تا گليم پاره
بيا تا ضيافت من ! بيا تا اوج شكفتن
وعده ي آخر بوسه اونور حصار پيرهن
بيا تا تكرار جنون ! بيا تا يخ بستن خون
بيا تا بن بست نفس ! بيا تا سقف بي ستون
بيا ! بيا ! تا وابشن پلكاي مات پنجره
مي خوام تو رو داد بزنم تا سرطان حنجره